عملیاتی که بهعنوان آخرین عملیات رزمی و نظامی ایران، در تقویم جنگ هشتساله به ثبت رسید، البته تفاوتی اساسی با دیگر عملیاتها داشت. در این عملیات نیروهای دشمن از جنس سربازان نبودند بلکه آنها از جنس سربازان ایرانی بودند.
عملیات سهروزه مرصاد در پاسخ به عملیات 33 ساعته فروغ جاویدان، انجام گرفت. عملیات فروغ جاویدان، توسط نیروهای مجاهدین خلق و با پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی عراق و دیگر کشورهای عربی و غربی صورت گرفت. این عملیات که با مختصات فتح 33 ساعته تهران برنامهریزی شده بود، اولین اقدام نظامی رسمی منافقین علیه جمهوری اسلامی به شمار میرفت. البته پیش از این، نیروهای منافقین 2عملیات آفتاب و چلچراغ را انجام داده بودند. عملیات آفتاب در نیمهشب 7 فروردین ۱۳۶۷ در مرزهای جنوبی کشور و در 40کیلومتری شوش و عملیات چلچراغ نیز در پایان شب ۲۸خرداد ۱۳۶۷ و در غرب کشور انجام شد که این دو عملیات برای منافقین هیچگونه موفقیتی را به همراه نداشت.
منافقین؛ از مشی مبارزانه تا عملیات مسلحانه
سازمان مجاهدین خلق که با اندیشههای اسلامی و مذهبی در سال1344 پا در پهنه پیکار با رژیم پهلوی نهاده بود، یکدهه بعد اندیشههای مارکسیستی را در مرامنامهاش جایگزین ساخت.
این تغییر الفبای مبارزه، شکاف با دیگر مبارزان مسلمان را تشدید کرد و باعث شد تا روزبهروز از مردم ایران نیز فاصله بگیرند. این استحاله ایدئولوژیک در 30 خرداد 1360 سبب شد تا سازمان از مشی مبارزانه با رژیم پهلوی به عملیات مسلحانه با انقلاب اسلامی روی آورد. ادامه آن نیز 6سال بعد با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران و استقرار در قرارگاه اشرف در منطقه خالص استان دیاله ـ در 80 کیلومتر بغداد و 150کیلومتری ایران ـ تداوم یافت. این چنین، منافقین با سلاحها، شعارها و البسههای عراقی کار خود را با تهاجم به واحدهای کوچک و دستههای سپاه، ژاندارمری و ارتش شروع کردند و در کنار ارتش بعث عراق با نیروهای ایرانی وارد جنگ شدند. عمده فعالیتها و تحرکات آنان قبل از عملیات مرصاد، عملیاتهای تروریستی، جاسوسی، تبلیغاتی و شایعهسازی علیه دولت و ملت ایران بود.
چرایی و چیستی عملیات
چرایی و چیستی این عملیات را میتوان در پس زمینههای هندسه تحلیلی منافقین خصوصا پس از پذیرش قطعنامه598 از سوی ایران جستوجوگر شد؛ زمینههایی که تصوری تخیلی را در اندیشه نظامی آنان بنیان نهاد. این اندیشه تا آنجا نمود یافت که با اقدامی نظامی تصمیم گرفتند تا کینه فروخورده خود را علیه امام و امت ایران پس از 7سال عملی کنند. منافقین پس از 30خرداد 1360 و خروج از چارچوب انقلاب و نظام اسلامی که منجر بهخودکشی سیاسی آنان شد، با پیوستن به جبهه دشمن بعثی، علیه مام وطن خویش از هیچ اقدام خائنانهای کوتاهی نکردند.
هنر دیپلماسی ایرانی در پذیرش قطعنامه598 همچنان که عراق و متحدان عربی و غربیاش را در خلأ راهبردی قرار داد، منافقین را نیز در بنبست فرو برد. از اینرو مجاهدین خلق با توجه به مشی مسلحانه و تروریستی خود و در راستای انجام مطامع اربابان و حامیانش، اهداف عملیاتی خود را برای شهریور 1367 طراحی و تبیین کردند. اما با توجه به آن زمینههای فکری و با سزارینی نظامی، عملیات را 2 ماه به جلو انداختند و اواخر تیر ماه 1367 با یورش به مرزهای غربی عملیات خود را آغاز کردند.
البته همزمان با این عملیات، برای باز شدن مسیر تهاجم و جلوگیری از عملیات هوایی هواپیماها و هلیکوپترهای ایرانی، هواپیماهای جنگنده میگ 23 و میراژ F1 عراقی، پایگاههای سوباشی و شکاری نوژه همدان، چهارم شکاری دزفول، تیپ ۲ سقز و پایگاه هوانیروز کرمانشاه را بمباران کردند.
طبق این عملیات قرار بود منافقین براساس یک برنامه زمانبندی شده 33 ساعته و در 5 محور و مرحله، از شهرهای پل سرذهاب، اسلام آباد، همدان و قزوین عبور کرده و خود را به تهران برسانند. 10لشکر رزمی شامل 35 تیپ زرهی و پشتیبانی با حمایت ارتش عراق در حالی وارد خاک ایران شدند که مسعود رجوی در این عملیات شرکت نداشت و از داخل خاک عراق، عملیات را هدایت میکرد و فرمان آتش را نیز مریم رجوی صادر کرد.
ستون نظامی مهاجمین منافق، در ساعت 15:30 روز 3 مرداد ماه سال 1367 و با حمایت کامل ارتش عراق با عبور از مرزهای بینالمللی در محور سرپل ذهاب، حمله خود را از گردنه پاتاق به سوی کرند آغاز کرده و با پیشروی به سمت اسلامآباد غرب، این شهر را نیز به تصرف درآوردند.
پس از تصرف اسلامآباد، منافقین با استفاده از تعداد زیادی تانک دجله و خودرو به همراه تعدادی از نیروهای پیاده در جاده اسلامآباد به کرمانشاه حرکت کردند. استفاده از خودروهای وانت که روی آنها مسلسلهای سنگین نصب شده بود، بکارگیری نفربرهای زرهی و زرهپوشهای چرخدار روسی و فرانسویPMP، بنهارد و 60PTRو همچنین استفاده از تانکهای برزیلی دجله (دارای چرخ لاستیکی و با سرعتی معادل 120کیلومتر در ساعت) نشان از اندیشه استراتژیکی منافقین داشت که این اندیشه، عملیاتی مکانیزه و البته سریع را در مخیله میپروراند. پس از آن تا گردنه حسنآباد در شرق اسلامآباد پیش رفتند و برای تجدید سازمان و حمله به کرمانشاه در پشت تنگه چهارزبر موضع گرفتند.
تخلیه جبههها و مرخصی نیروهای نظامی، اگر چه در پیشروی سریع منافقین تأثیر داشت، اما عدمدرگیری جدی با منافقین تا پشت تنگه چهارزبر به گفته آیتالله هاشمی رفسنجانی، فرمانده عالی جنگ، این بود که «آگاهانه برای منافقین تله گذاشته بودیم و اینکه ما در را باز کردیم تا همه درون کیسه کنیم و درش را ببندیم».
از اینرو با واکنش ایران نسبت به این دستاندازی منافقین، سرتیپ علی صیاد شیرازی با اختیارات کامل راهی منطقه شد. تصور منافقین بر این بود که به مانند روزهای قبل نیروهای عراقی در این مناطق حضور دارند، اما نیروهای عراقیها عقب نشینی کرده و منطقه در دست نیروهای ایرانی بود. به همین دلیل رزمندگان ایرانی به راحتی و سریع وارد اسلامآباد شدند و سازماندهی منافقین را در داخل شهر به هم زده و آنها را با هلی برن وسیع نیرو در محاصره قرار دادند.
پس از آزادسازی اسلامآباد و قبل از رسیدن نیروهای ایرانی به این شهر در ساعت 3 نیمهشب، 3 فروند هلیکوپتر در کرند به زمین نشستند و تعدادی از نیروهای منافقین از جمله مسعود رجوی، رهبری سازمان و مریم رجوی، رهبر عملیات، را از شهر خارج کردند. این فرار پیش از موعد نشان داد که سران گروهک منافقین زودتر از نیروهای فریب خورده خود که از اقصی نقاط اروپا و آمریکا راهی پهنههای پیکار شده بودند، اشتباه ویرانگر استراتژیکی این عملیات را درک کردهاند.
عملیات مرصاد روز 5 مرداد 1367 با رمز یا علیابنابیطالب (ع) برای دفع تهاجم منافقین در منطقه اسلامآباد و کرند آغاز شد. در این عملیات 3 گردان از تیپ نبی اکرم (ص)، تیپ مسلم و یک گردان از ایلام حضور داشتند. این عملیات از سوم تا هفتم مرداد به طول انجامید که در روز اول هدف سد کردن هجوم منافقین بود. در روز دوم حرکت نیروی زمینی صورت گرفت که با پشتیبانی قوی نیروی هوایی و هوانیروز همراه شد و در روز سوم نیروهای مجاهدین خلق به کلی منهدم شدند. در عملیات مرصاد بیش از 4هزار و 800نفر از نیروهای منافقین کشته و زخمی شدند که البته در میان کشتهشدگان و اسرا تعداد زیادی از کادرهای سازمان و فرماندهان تیپها نیز وجود داشت. فرماندهی این عملیات بر عهده سرتیپ علی صیاد شیرازی بود که در سال۱۳۷۸ توسط منافقین بهشهادت رسید.
عملیات مرصاد، سازمان مجاهدین خلق را به تحمل یک شکست استراتژیک دیگر کشاند تا این سازمان پس از خودکشی سیاسی خود در 30خرداد 1360 و در خیابانهای تهران، این بار و در 7 مرداد 1367 شاهد خودکشی نظامیاش در پشت کوههای تنگه چهارزبر و پاتاق باشد.
بازتابها و پیامدها
در هنگامهای که یک هفته پیش از این عملیات، ایران قطعنامه صلح شورای امنیت را پذیرفته بود، تهاجم مشترک عراق و منافقین در پیشروی به عمق خاک ایران بار دیگر سیل نکوهشها و سرزنشها را روانه بغداد ساخت. موافقت تهران با قطعنامه589 شورای امنیت، ادامهای از اراده جامعه جهانی برای فروکشاندن زبانههای جنگ هشتساله بود اما این اقدام عراق به مثابه اصرار بر ادامه جنگ بود.
از زمستان 1366 که عراق با استقرار منافقین در پایگاه اشرف موافقت کرده بود، همواره مترصد فرصتی برای اعمال حضور این سازمان در جهت تثبیت منافع خود بود. از این دیدگاه برخی بر این باور بودند که نقض آتش بس از سوی عراق، در جهت ایجاد و واگذاری یک منطقه آزاد شده در دست منافقین است تا از این طریق، این سازمان بتواند با اعمال فشار نظامی علیه ایران، نقشی در توافق نهایی صلح داشته باشد. البته این نقش را پیش از این منافقین با پیوستن به ارتش بعث عراق به خوبی ایفا کرده بودند. از اینرو ارتش آزادیبخش ملی ایران، بهعنوان جزئی لاینفک از ارتش عراق مطرح بود و هر گونه فعالیت نظامی آن، بدون اجازه فرماندهی عالی عراق و حمایت آمریکا قابل تصور نبود.
باز هم پای آمریکا در وسط بود!
آمریکا که شروع، ادامه و پایان جنگ هشتساله با خواست و مشارکت او در جبهه عراق پیوند خورده بود، این بار نیز دشمنان و منافقین مردم ایران را تنها نگذاشت.
ابتکار دیپلماتیک ایران در پذیرش از موضع اقتدار قطعنامه 598 شورای امنیت، عملا ایالات متحده و دیگر متحدان غربی عراق را در خفگی دیپلماتیک قرار داده بود. از اینرو واشنگتن با قطع امید از ماشین جنگی رژیم بعث عراق به گزینههای دیگر برای ادامه جنگ افروزی علیه ایران روی آورد.
مروین دایملی، نماینده اوهایو در کنگره آمریکا، یک ماه پیش از عملیات مرصاد، در تظاهرات منافقین در واشنگتن شرکت کرده و طی سخنانی با اطمینان خطاب به آنها میگوید که نباید دست از تلاش بردارید، مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر، بهزودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.
این اظهارات در حالی بیان شد که چند روز پیش از آن 138تن از نمایندگان کنگره و 14نفر از سناتورهای آمریکایی، طی نامهای خطاب به جورج شولتز، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، از وی خواسته بودند که به رشد جنبشهای مقاومت داخلی در ایران توجه کند و در این راستا اعلام کرده بودند که استفاده از سازمان مجاهدین که مقر آن در عراق است، اکیدا توصیه میشود.
حمایتها و مساعدتهای پیدا و پنهان غرب در تجهیز و تحریک منافقین برای دستاندازی به مرزهای غربی ایران را خود منافقین نیز تأیید کردند. از جمله آنان، اسرای عملیات مرصاد بودند که اعتراف کردند چند روز پیش از تهاجم به کرند و اسلام آباد، محسن رضایی، عضو مرکزی سازمان، پس از نشستی با حضور مسعود رجوی و 2تن از افسران ارشد استخبارات ارتش عراق، از بغداد به واشنگتن رفت و پس از شرکت در جلسه خصوصی یکی از کمیسیونهای کنگره آمریکا، به عراق بازگشت و 3 روز بعد عملیات آغاز شد.
تقویت موضع سیاسی و نظامی ایران
در حالی که ایران قطعنامه صلح شورای امنیت را پذیرفته بود، عراق شکست خورده در نزاع دیپلماتیک، بیتوجه به قطعنامه598 با گذر از مرزهای بینالمللی از جنوب تا دروازه اهواز پیشروی کرد، ولی حضور رئیسجمهوری وقت، آیتالله خامنهای، در اهواز و اعلام باقیماندن در منطقه تا عقب راندن دشمن، باعث شد نه تنها سیل نیروهای مردمی به سوی جبهه سرازیر شود، بلکه نیروهای نظامی نیز سریع خود را آماده سازند و با حمله به دشمن، آنها را مجبور به عقبنشینی کنند. عراق امیدوار بود با تهاجم همزمان خود تعداد زیادی ایرانی را به اسارت بگیرد تا در جریان مذاکرات دست برتر را داشته باشد، اما با شکست، این بار نیز دست خالی بازگشت.
به مانند نبرد هشتساله تحمیلی، این بار نیز پایمردی و رادمردی سربازان سرافراز ایرانی، توطئه خائنانه دشمنان و منافقین را عقیم ساخت تا موضع سیاسی ایران را که در حال مذاکره با دبیرکل سازمان ملل در چارچوب قطعنامه۵۹۸ بود، تقویت شود و ادعای صلحطلبی عراق در جامعه بینالمللی با تجاوز آشکار به خاک ایران زیرسؤال برود.
رویای سریع تسخیر تهران نیز خیلی زود رنگ باخت تا در واقعیت عملیات، منافقین خود را در محاصره نیروهای ایرانی ببینند. طولی نکشید که جاده کرمانشاه به اسلامآباد، انباشته از اجساد کشته و ادوات سوخته اهدایی عربی و غربی به منافقین شد. معدود کسانی که موفق شده بودند از این جهنم آتش و خون جان سالم به در برند، به کوهها و روستاهای اطراف پناه بردند و برخی دیگر هم با منفجر کردن نارنجک و خوردن قرص سیانور، به زندگی خود پایان دادند.
پس از پایان عملیات، تنگه چهارزبر، تنگه مرصاد نام گرفت تا یادآور کمینگاهی جهنمی باشد که با عملیات برنامهریزیشده رزمندگان ایرانی، طومار نظامی سازمان مجاهدین خلق را در هم پیچید.